- کتاب : روزگار سخت
- نویسنده : چارلز دیکنز
- مترجم : حسین اعرابی
داستان در شهري اتفاق مي افته كه مسئولينش معتقد به حقيقت هستند و اجازه هيچ گونه احساس يا تخيلي را به بچه هاي خود نمي دهند . لوييزا فرزند ارشد آقاي گراندگريند هست كه از كودكي چيزهاي زيادي آموخته و با تمام وجود او را از احساسات دور نگه داشته اند . او با اقاي باندربي پولدار ازدواج مي كند و …
روزگار سخت. رماني از چارلز ديكنز، نويسنده انگليسي، كه در 1854 منتشر شد و حاصل مشاهدات نويسنده درباره وضع صنعت در شهر منچستر و پرستون و زندگي كارگران و روابطشان با كارفرمايان است. تامس گرادگريند ، نمونه صاحب صنعت تسلطجوي و اهل شهر كوكناون از مراكز صنعتي، «مردي است كاملاً اهل عمل» كه به چيزي جز واقعيات و آمار عقيده ندارد و فرزندان خود لويز و تام جوان را با سركوب كردن بيرحمانه جنبههاي ذوقي و آرماني طبيعتشان تربيت ميكند. لويز را به زني به كارخانهداري خسيس و حقهباز به نام جوسايا باندربي ميدهد كه سي سال از او بزرگتر است و خلق و خويي بس خشن دارد و از آن قماش آدمهايي است كه تمدن صنعتي به وجود ميآورد. لويز تا اندازهاي از آن جهت به اين زناشويي تن در ميدهد كه تربيتي كه پدرش به او داده، او را وقيح و بياعتنا بار آورده است و تا اندازهاي هم به اين جهت كه ميخواهد به برادرش، كه تنها كسي است كه دوست دارد و كارمند باندربي است، كمك كند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.